نـــه ایــنـکـــه زانــو زده بـاشـــم...

نـــه...

فـقــط...

دلـــتــنـــگـــی اتـــــ....

ســنـــگـــیـــن اســت......

هــمـــیــــن...

گنجشک می خندید به اینکه چرا هر روز

بی هیچ پولی برایش دانه می پاشم…

من می گریستم به اینکه حتی او هم

محبت مرا از سادگی ام می پندارد...

1- محبت شدیدی كه صادقانه به تو ابراز میكردم

2- دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو

3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم

4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و

5- این احساس در قلب من قوت میگیرد كه بالاخره روزی باید

6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم كه

7- شریك زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار كوتاه بود اما

8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و

9- بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم

10- این خودخواهی ، حسادت و تنگ نظری تو را هیچ كس نمیتواند تحمل كند و با این وضع

11- اگر ازدواج ما سر بگیرد ، تمام عمر را

12- به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدایی ازهم

13- خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان كه

14- از زدن این حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش

15- این مطالب را از روی عمق احساسم مینویسم و چقدر برایم ناراحت كننده است اگر

16- باز بخواهی در صدد دوستی با من برآیی . بنابراین از تو میخواهم كه

17- جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش

18- دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمیتوان گفت كه دارای كمترین

19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه

20- تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش كنم و نمتوانم قانع شوم كه

21- تو را دوست داشته باشم و شریك زندگی تو باشم .

و در آخر اگر میخواهی میزان علاقه مرا به خودت بفهمی از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان!!!

تنهـ ــ ــــــایــــﮯ

 بـــﮯ خبـــــر نمــﮯ روב

حوصله ات که سر می رود ؛

با دلـــــــــــــم بازی نکن ،

من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کرده ام.

   روزی میرسد که در خیال خود

   جای خالی ام را حس کنی

   در دلت با بغض بگویی :

   “ کاش اینجآ بود “

   اما مَـن دیگر

  .

  .

  .

بـــیـــزار بـــــاش از مـعـشـوقـــه ای کـه

اســـــم کــــارهـــای بــــــدش را آزادی بـــگــــذارد

اســـــم نـــگـــرانــی هـــایـــتـــــ را گــــیـــر دادن بــــــگــذارد

و بــرای بــی تــفــاوتــی هـایـش اعـتــمـاد داشـتـن بـه تـو را بــهــانــه کـنـد

جایی خواندم ما آدما زنده ایم به سبب

 آنکه کسی دوستمان داشته باشد،

سوالی پیش آمد !!!...من برای چه زنده ام!!؟...

مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد

دکتر گفت به فلان سیرک برو . آنجا دلقکی هست

اینقدر می خنداندت تا غمت یادت برود

مرد لبخند تلخی زد و گفت : من همان دلقکم

   اگرمی خواهی به من تکیه کنی

               تکیه کن...

   فقط بدان که من دیوار ترک خورده ام

   تحمل تکیه دارم  ولی...

   ضربه رانه...

طـــــــناب را به دور گـــــردنم انداخـــتن ...گفــــتن آخـــرين آرزوت؟؟؟؟

گفـــــــتم ديــــدن عشـــــــقــــم

گفــــتن:خســـــته اســــت تا صــــبح برايـــــت طنـــاب بافــــــته

تنم يخ زد .....

وقتي بهـــش گفــــتم دوســـــت دارم

و اون گفت بحث رو عوض كنيم خب ديگه چه خبر؟؟؟

میگن هیچ عشقی تو دنیا مث عشق اولیت نیست.. چرت میگن بابا هرچی میگذره موارد بهتری پیدا میشه

ای خدا چرا وقتی خودم بهش خیانت میکنم ازش توقع وفاداری دارم؟!!؟